محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز؛ حالا دیگر سالهاست که معروفشدن و سر زبانها افتادن به سختی گذشتههای نهچندان دور نیست، اما همانقدر که آدمها آسانتر به بالاها میرسند، ازیادرفتن هم اتفاقی راحت و البته طبیعی شده است.
اگر یک دهه پیش باید توانایی و استعداد و پشتکار و بخت و اقبال بلند و روابط گسترده کسی را جلو دوربین سینما و تلویزیون میکشاند و غیر از این دو راه ارتباطی، راه و روش دیگری برای رستگاری وجود نداشت، امروز کافی است فقط کمی عجیبتر و باکلاستر از دیگر موجودات عجیب و بیکلاس مجازی باشید تا مطرح شوید. یا کافی است کمی در بازاریابی اینترنتی کاربلد باشید و محتوای تولیدشدهتان را به گوشیهای بیشتری برسانید تا سر از برنامههای زنده و مرده تلویزیون در شبکههای مختلف یا شبکه نمایش خانگی و برنامههای رنگارنگش درآورید. اگر هم کمی بخت یارتان باشد، میتوانید تصویرتان را روی پرده سینما هم ببینید!
اما همه این قصه موفقیتهای شیرین جدید ممکن است شروع تراژدی حذف ناگهانی و فراموشی دائمی باشد؛ اگر آن که خود را به بالاها رسانده است، رسم بالانشینی بلد نباشد و خود را با اوضاع جدیدش سازگار نکند. امروز از کسی مینویسیم که رسم بالانشستن را یاد گرفته است؛ هرچند برای بالاآمدن راههای عجیبی رفته و دستکم ماجرا این است که خواصپسند نیست؛ اما مهم مخاطب عام است که او آهنگ بودن در کنارشان را خوب تنظیم کرده است.
حامد آهنگی نامی است که تا همین یک دهه پیش روی بیلبوردهای اتوبانها یا آن قسمت پایین پایین سایتهای بلیتفروشی کنسرت و تئاتر یا روی تبلیغ تفریحات متنوع جزیره کیش میدیدیم؛ کسی که اکبر اقبالی و حسن ریوندی از او نام آشناتر و موفقتر و در حد و اندازه و متر و معیار همان صحنهها شاید بانمکتر بودند، اما حالا این حامد آهنگی است که نامی سرشناس برای خیلیهاست.
حسن ریوندی به سلبریتی کپیکار اینستاگرامی تبدیل شده و اکبر اقبالی همانی که بوده، مانده است. اجراهای صحنهای و ارگانی را اصولا قرار نیست آدمی فرهنگی و با تسلط به طنز سطح بالا بسازد. کافی است تلفیقی از شوخیهای همهفهم و عبور از خط قرمزهای تلویزیون را با هم ترکیب کنید و بهاصطلاح ماجرا را شادش کنید تا آدمها برای یکیدو ساعت خلاصی از غم بیرون به شادی اعتیادآور و سبک شما بپیوندند! همین بود که وقتی آهنگی پس از سالها رویصحنهبودن، جلو دوربین «خندوانه» آمد.
شوخیها و شکل خندهها و ایست و مکث و سکوت بین حرفها و موضوع استندآپهایش باعث شده بود که نه مخاطبان کمی خاصتر و دقیقتر از او راضی باشند و نه آدمهایی که سالها اجراهای کیش و شهرستانهای دیگر و حتی خارج از کشورش را دیده بودند. اما جایی که آهنگی خود را از مشابههای همتراز و کمی معروفترش کَند، دقیقا همین «خندوانه» بود. او کمی از هوش هیجانیاش بهره گرفت و توانست با تبدیلکردن خندههای خاص و نوع متفاوت بیمزهبازی عمدی، استفاده از تقلید صدا و البته توانایی شوخیسازی درلحظهاش از خود برندی متفاوت از طنازان پرسابقه تلویزیون بسازد.
مردم کمکم با نام و بعد عادات خاص او در اجراها آشنا شدند و فیزیک و هوش لحظهای او هم به کمکش آمد تا از «خندوانه» راهش را به دیگر برنامههای تلویزیون باز کند. حامد آهنگی این تیزهوشی را داشت که به ترکیب شخصیت حالا کمی برندهاش دست نزند و خودش را به همهجا تحمیل کند، نه اینکه جایی را که بلد نیست، نشانه بگیرد. اگر در تلویزیون مجری برنامه مسابقه شد، خودش بود، با همان شکل از طنز و نگاه و اطوار.
اگر هم مهمان شد، همان بود. کمکم سر از شبکه نمایش خانگی درآورد و در «مافیا» به معنای حقیقی درخشید و نشان داد که قاعده خوشدرخشیدن در برنامهای متفاوت را بلد است. او باهوشتر و مسلطتر از گذشته نشان میداد و البته نقش آدم باهوش و مسلط را هم خوب بازی میکرد! برای همین بود که میل مخاطب نمایش خانگی به او بیشتر شد و سیل پیشنهادها به سوی او روانه. «شباهنگی» برنامه خود خود خودش بود؛ با محدودیتهایی بسیار کمتر از تلویزیون و امکان شوخیهای دستبازتر و تقلید صدای خوانندگان آن طرفی.
البته که رابطه صحیح گرفتن با مهمانهایی از بین تماشاچیان و مهمانان سرشناس هم به کمکش آمد. او دیگر به جایی رفته بود که سالها تمرینش را داشت؛ اجرا روبهروی تماشاچیان و دردستگرفتن نبض آنان؛ اتفاقی که با راحتی بیشتر او جلو دوربین و نداشتن ممیزی سنگین، برنامه نهچندان پیشرو و خاص را که یک شوی سرگرمکننده و بامزه بود، ساخت. حامد آهنگی حالا دیگر بهطور رسمی سلبریتی بود؛ سلبریتیای که به پشتوانه هوش زیادش درگیر حاشیه و اظهارنظرهای خارج از محدوده کار طنزش نشد و هرجا که رفت، همان بود که از یک شومن انتظار میرود.
در «جوکر» هم به همان سیاق «مافیا» درخشید؛ نه نچسب و سرد بود و نه زود وا داد و حذف شد و با وجود سابقهاش، درگیر شوخیهای دست پایین نشد و البته یادش نرفت که باید بخنداند و خوب هم خنداند. حالا دیگر همهجا نامش را میبینیم و هیچ بعید نیست که این شومن را در آیندهای نزدیک جلو دوربین فیلم یا سریالی هم ببینیم. مهم این است که مردم او را میشناسند و دوست دارند و تهیهکنندگان هم جز این معمولا چیزی نمیخواهند. حامد آهنگی آرام و پیوسته از صحنه به صفحه آمد و رسم پاکنشدن از صفحه و پررنگکردن خودش را هم بلد بود. احتمالا در این سالها از او بیشتر خواهیم دید و شنید!